و چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته است و راه کربلا را میشناسد و چگونه از جان نگذرد آنکس که می داند جان بهای دیدار است.
به نام خدا
اول از همه شهادت مولای خوبان یاور یتیمان و سرور بخشندگان حضرت علی (ع) را به یاران و یعیان واقعی اش تسلیت عرض می کنم و امیدوارم که همگی بتونیم جزو کسانی باشیم که مصداق حدیث پیامبر اکرم (ص) که می فرمایند: در قیامت تنها علی (ع) و پیروانش از رستگارانند.
موسسه خیریه امیرالمومنین (ع) شهرستان شاهین دژ که بنده افتخار خدمتگزاری در طراحی سایتش رو دارم اطلاعیه جدیدی در آستانه شهادت امام علی (ع) و عید سعید فطر منتشر کرده که گفتم اینجا هم درج کنم:
هنوز هم کوچه پس کوچه های سوت و کور و غبار گرفته یتیمان و بی بضاعتان علی را از ابتدای تاریخ بلند بشریت صدا می زند او که کوله بارش پر از نور بود و تا اعماق وجود ظلمت گرفته بینوایان را می کاوید ساده بود اما پاینده ، در غیبت بود اما بی ریب تسدید پیمان بود با خدا و تشدید ایمان و اما امروز ……؟
بار دیگر با نام علی کوچه گردی شبهای بی ستاره تهی دستان را فصلی نوین رقم زده ایم با ما همراه باشید:
موسسه خیریه امیرالمومنین (ع) در راستای تهیه جهیزیه خانواده های مستمند و بی بضاعت ، قصد دارد ره توشه ای ناچیز اما مثمر ثمر را زمینه شروع زندگی مشترکی ساده و بی آلایش نماید.
هر کمک ناچیز در این راستا صدها چمن بهار را به زندگی فقیرانه این نوزندگیها هدیه می برد.نیازمند شکوفه های یاری سخاوتمندانه شما هستیم.شماره حساب 19030 نزد بانک تجارت شعبه مرکزی شاهین دژ آماده دریافت هدایای نقدی و دفتر موسسه نیز آماده دریافت هدایای غیر نقدی شما عزیزان می باشد.شماره همراه مدیر عامل موسسه (اکبر شیرمحمدی) : 09141851366
دوستانی که هم احیانا بخوان در مورد قانونی بودن و موجودیت موسسه اطلاعاتی رو کسب کنند می تونند شماره ثبت 148 رو پیگیری بکنند.
آدرس سایت موسسه : http://raheali.com و ایمیل admin@raheali.com
دو طلبه خبرنگار در وبلاگ سوزن بان، با درج مطلبی با عنوان « آیةا... خامنه ای در لباس مبدل» نوشتند: یکی از برادران تیم حفاظت مقام معظم رهبری نقل می کرد، در جریان آخرین سفر حضرت آقا به استان هرمزگان، یک تیم از بچه های مذهبی کهنه کار، فیلمبرداری سفر را به عهده داشتند.
در یکی از روزها تیم فیلم برداری از فرصت استفاده کردند و برای شنیدن حرفهای مردم بندرعباس با تجهیزات کامل فیلمبرداری به داخل شهر رفتند.
حضرت آقا که از این جریان با خبر شده بودند، پیشنهاد فرمودند که به عنوان تیم فیلمبردار و با سر و صورتی پوشیده در برنامه شرکت نمایند.یکی از برنامه های آن روز دیدار از خانه شهیدی از شهدای بندرعباس بود. البته خانه ای در کار نبود، بلکه سرپناهی بود که با نی های خشک شده ساخته شده بود و به آن کپری می گفتند. از مادر شهید که پیرزنی تکیده و آفتاب سوخته بود، سؤال شد: «مادر جان آیا خبر داری که حضرت آقا به استان شما آمده اند؟»
پیرزن گفت: «بله، خبر دارم». دیشب فرزند شهیدم به خوابم آمد و گفت: «آقا که به بندرعباس تشریف می آورند، حتماً به خانه ما خواهند آمد، اما به ایشان بگویید که اینقدر از خدا طلب شهادت نکند، چون ایشان خیلی کارها دارد که باید انجام بدهد» و ادامه داد: «من مطمئنم که امروز در جمع شما که به خانه ام آمده اید، حتماً حضرت آقا نیز حضور دارند».
خلاصه اینکه آن روز یکی از ماندگارترین روزهای مأموریتی مان شد و هیچگاه از خاطر بچه های حفاظت آقا نخواهد رفت.
در روزهای اول جنگ ، یک نفر نظامی پیش من آمد و فهرستی آورد که انواع و اقسام هواپیماهای ما - جنگی و ترابری- در آن فهرست ذکر شده بود و مشخص گردیده بود که چند روز دیگر همه فروندهای این نوع هواپیماها زمینگیر خواهد شد؛ مثلاً این نوع هواپیما در روز هشتم، این نوع هواپیما در روز دهم، این نوع هواپیما در روز پانزدهم! این فهرست را به من داده بود که خدمت امام ببرم، تا ایشان بدانند که موجودی ما چیست. من به آن فهرست که نگاه کردم، دیدم دیرترین زمانی که هواپیمایی از انواع هواپیماهای ما زمینگیر خواهد شد، در حدود بیست و چند روز است؛ یعنی ما بیست و چند روز دیگر هیج هواپیمایی نداریم که بتواند از روی زمین بلند شود! من وظیفهام بود که این فهرست را ببرم و به امام نشان دهم. ایشان به آن کاغذ نگاه کردند و گفتند: اعتنا نکنید؛ ما می توانیم! برگشتم و به دوستانی که بودند گفتم: امام می گویند میتوانید،آن هواپیماها، به همت شما و با توانستن شما هنوز پرواز می کنند؛ هنوز از بسیاری از تجهیزات پرنده این منطقه پیشترند؛ هنوز در مصاف با بسیاری از کسانی که وسایل مدرن دارند، برتر و فایقترند. از آن روز، نزدیک بیست سال میگذرد. این است معجزه همت انسان! این است معجزه ایمان! آنها را ساختند، آنها را تعمیر کردند، با آنها کار کردند؛ البته مبالغ نسبتاً قابل توجهی هم در اواخر به آنها اضافه شد، آنجه مهم است، روحیه و ایمان است؛ قدردانی چیزی است که این انقلاب و این حرکت عظیم به ما داده است؛ یعنی خودباوری ، یعنی استقبال ، یعنی عزت، یعنی قطع رابطه آقا بالاسری کسانی که مدعی آقا بالاسری بر همه دنیایند. (بیانات در دیدار جمعی از پرسنل نیروی هوایی 19/11/1377(
اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت و علیک توکلت
خدایا برای تو روزه گرفتم و به روزی تو افطار میکنم و بر تو توکل می کنم.
ماه رمضان به نیمه رسید و دلهای آکنده از شوق دیدار محبوب همچنان مهمان درگاه ربوبیت است و قلب سلیم آنچنان در گرو فردوس برین گیر است که نای جدایی ندارد. اما تنها غمی که شعله بر دلها می زند گذر اندک فرصتی است که باقی مانده است.
دم دمای افطار که صدای دلنشین و ماندگار استاد پرهیزکار نوای ربنا سر می دهد و خرما و بامیه و حلیم و .. بر سر سفره افطاری جا خوش کرده اند چه زیبا لحظاتی هستند که در غفلت من بیچاره سپری می شوند و حال ای دوستان بعد از خدای متعال چشم امید به دعای خیر شما دارم ، امیدوارم که ما را از دعاهای خیر و مستجابتان بی بهره نگذارید.
آقا بیا به خاطر باران ظهور کن ... مارا ازاین هوای سراسیمه دورکن ... وقتی برای بدرقه عشق می روی ... ازکوچه های خسته ما هم عبورکن ... افسرده ازهجوم هوس های عالمیم ... آ قا دل شکسته ما را صبورکن ... آقا بیا به حرمت مفهوم انتظار ... اشعارساده ما را مرورکن ... کی می شود شبی که تو از راه می رسی ... این باغ های شب زده را غرق نورکن ... یاصاحب الزمان قدمت خیر العجل ... یعنی که ای تمام عدالت ظهور کن
از تمامی دوستان عزیز التماس دعا دارم و امیدوارم که در اولین سپیده دم روز ماه مبارک رمضان بر سر سفر سحری از خدای مهربون شفای بیماران رو بخواید.به امید تطهیر در دریای کرامت خداوند در شهرالله مبارک رمضان.