• وبلاگ : دل نوشته هاي يك بسيجي
  • يادداشت : شيطان و من
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام دوست عزيز ///مطلبتون خيلي زيبا بود ولي وقتي ميخوندمش حس خيلي عجيبي داشتم انگار ميدونستم آخرش چيه اصلآ انگار قبلآ خونده بودمش از بس زيبا بود اما قلم چنين آدمهايي مثل شما كه چنين چيزي ازشون تروش ميشه رو بايد به طلا گرفت...خيلي حال كردم ///يا علي
    پاسخ

    عليکم السلامقابل شما رو نداشت البته به پاي مطالب شما که نمي رسه.التماس دعا